اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

رفتی...

ازدوردوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی..
نگاهی...
یا حتی لمس چشمانت
تنها دوستت داشتم ...
اما حالا رفتی... ...
چه کنم با اینهمه وابستگـــــــــی... .؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد