کوچ من نزدیک است.
دخترک این را گفت
میروم کوه به کوه
میروم دشت به دشت
و تو می اندیشی
که چرا دخترک تنهایت
لحظه ی آخر رفتن
شعری از غم نسرود
دخترک تنها بود
دخترک تنها رفت
دخترک خسته شد از بس که ز غمهایش گفت
او ز غمهایش گفت
و تو خوش خندیدی
و فراموش نمودی
رفتنش نزدیک است
دستت در دست کیست؟
دخترک خوشحال است
دیگر آن پنج انگشت
مثل او تنها نیست
کوچ من نزدیک است
میروم باور کن.