این منم ...
همیشه می گفتم؛ بی تو دنیایی را به آتش خواهم کشید
حالا توان خاکستر کردن خاطراتت را ندارم ، دیگر حتی توانایی
شکستن این غرور را هم ندارم!
یعنی دیگر نمیخواهم غرورم را بخاطر تو بشکنم این منم، همان منی که
از تو بتی ساخته بود برای پرستش ، امروز خدای خود را هم نمیپرستم
!
همان منی که از خودش هم بیزار است...
گفته بودم بعد از تو، خنده بر لبهایم نخواهد آمد
اما
من هرروز میخندم
نه خنده ای از ته دل و نه خنده ای از سر شوق
من این روز ها بعد از گریه؛ میخندم
می خندم به حماقتم، به رویای با تو بودن...!