حرفهای ناگفته و رازهایی که هرگز کسی نشنیده
سکوتی وهم انگیز
آری،بازهم نامه ای بی نشانی
نامه ای که هرگز نخواهی خواند...
چشمانم خیس و پیشانیم تب دار
سر به روی اسمت میگذارم و در رویاها غرق میشوم
لحظه ها را با یاد تو سپری میکنم
وکاغذها را با نام تو زیبا...
به همین تکرارها دل بسته ام...