اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

میروم.


از یادت می روم !
روزی شبیه به همان روزهایی که تمام یادت شده بود " من "...
روزهـا شبیه اند !
اما " تو " دیگر شبیه آن روزهـا نیستـی ...
نذر کرده ام که از یادت پیاده بروم !
تنهـا اگـر تـو این بار بیـادم نیـایی ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد