اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

...

من زخم های بی نظیری به تن دارم
 

اما تو بهترینشان بودی
 

عمیق ترینشان
 

عزیزترینشان!
 

 بعد از تو آدم ها
 

تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
 

که هیچ کدامشان
 

به پای تو نرسیدند
 

به قلبم نرسیدند .
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد