اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

سخته...

چقدر سخته منتظر کسی باشی که هیچ وقت به فکر امدن نیست!
نظرات 6 + ارسال نظر
عمه پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1392 ساعت 15:53 http://bashoo.persianblog.ir

هیچی بدتراز انتظاربی حاصل نیست...تلختر از زهر

م..... پنج‌شنبه 19 اردیبهشت 1392 ساعت 10:38 http://pechpechhayeman.blogsky.com

وای من از انتظار متنفرم.......

....:(

ســـــــارا بانو چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 18:15 http://www.sarabaanoo.blogsky.com

امید به خدا که ججای خود دارد!
آره قالب درسته مشگل همون اهنگه که دارم سعی میکنم درست کنم

بله
درست میشه:)

ســـــــارا بانو چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 16:35 http://www.sarabaanoo.blogsky.com

آره واقعا سخته
ولی همینکه یه کوچولو بهش فکر کنیم یعنی به اومدنش امید داریم
امید داشتن آدمه رو به مرگ رو زنده و سرحال میکنه چه برسه به انتظاره کسی رو کشیدن...

...:( درسته
اما امید داشتن به غیر ممکن چی!
امیدِمون به خدا...:)

ســـــــارا بانو چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 12:27 http://www.sarabaanoo.blogsky.com

ای وای چرا قالب بهم ریخته!

نمیدونم!!!
درستش میکنم:)

مسعود چهارشنبه 18 اردیبهشت 1392 ساعت 09:12 http://greenoranoos.blogsky.com/

سلام
من شما رو لینک کردم شما هم منو با اسم مرگ تدریجی یک رویا لینک کنین

سلام
ممنون، باشه حتما :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد