دلتنگی هایم را گران خریده ام
و تو چه ارزان اخمهایت را می فروشی
چگونه همیشه کسی در پشت آن پل
که نمیدانم کجاست و نمیدانم کیست
دستهایش را به راحتی از هم میگشاید
و تو را به آغوش میکشد
و من با این همه تنهایی...
میمانم تنها وبی تو
به تمام دنیا میگویم
تا نیایی
این دل خوشی ها هم ارزانی خودت
سایه اش را پشت سرت دیده ام
برگرد...