اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

گم شدی...

کجای قصه من گم شدی
که دیگر آسمانم آفتاب نمی بارد
امان بده اشـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــک...
نظرات 2 + ارسال نظر
1371 دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 19:00 http://fereshte71.blogsky.com/


زندگی زشته یا زیبا

واسه من دیگه مهم نیست

حالا که تنهام گذاشتی

بودن تو قفس مهم نیست

یه نفس بی تو کشیدن

واسه من درد و عذابه

این صدا که می شنوی

صدای هق هق قلبه

دیگه دیره،خیلی دیره

تو رفتی و تنهام گذاشتی

پرنده ای که رفت بگذار برود...
هوای سرد بهانه است...
هوای دیگری در سر دارد.

ماهی دوشنبه 30 اردیبهشت 1392 ساعت 01:14 http://mahigir.blogsky.com/

به کجای قصه چه کسی رفتش ؟!

شاید عشق...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد