اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

مجسمه

بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای با چشمانی باز خیره به دور دست
شاید شرق ، شاید غرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان
خرده هایش را دارد باد می برد
و او فقط خاطراتش را بغل گرفته
بیا آخرین شاهکارت را ببین...
مجسمه ای به نام  "من"

نظرات 6 + ارسال نظر
masoud دوشنبه 3 تیر 1392 ساعت 09:01 http://greenoranoos.blogsky.com/

زیباست

چقدر با سلیقه انتخاب شده

masoud--21 دوشنبه 3 تیر 1392 ساعت 00:41 http://blogsky.com/harfhayebimokhatab

آدم ها قصه های خواندنی اند.اگر حوصله کنی میتوانی از خطوط چهره ی هر آدم یک کتاب قصه بخوانی،قصه ی غصه هاوشادی ها،قصه ی اشک ها و لبخندها و بعضی ازقصه ها هرچند واقعی به افسانه شبیه اند.اما آدم ها افسانه نیستند...

نرگس جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 20:52 http://asheghaneh1370.blogsky.com

وبلاگ قشنگی داری متن های زیبایی هم گذاشتی
فدات بشم...

مرسی عزیزم :) لطف داری دوست من، خدا نکنه :*

Z a H r a جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 13:24 http://mythoughts93.blogfa.com/

ایهیم ... فدایــَتـــ

مرسی گلَم .... بغل بووووس

عزیز دلــــمی خدانکنه :*
:)

farzad جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 11:56 http://ma2ta11.blogsky.com

خدا تنها روزنه امیدی است
که هیچگاه بسته نمی شود؛
تنها کسی است
که با دهان بسته هم می توان صدایش کرد؛
با پای شکسته هم می توان سراغش رفت!
تنها خریداریست
که اجناس شکسته را بهتر می خرد،
تنها کسی است که وقتی همه رفتند می ماند،
وقتی همه پشت کردند،
آغوش می گشاید.
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود.
و تنها سلطانی است
که دلش با بخشیدن آرام می گیرد
نه با تنبیه کردن!

ماهی جمعه 31 خرداد 1392 ساعت 02:50

بیا آخرین شاهکارت را ببین ...
آخرین شاهکارت ! بدن لاغر شده با زیر چشمانی گود شده !
با لبانی کبود ...
با گونه هایی خشک مانند کویر ...
با بی خوابی های هر شب ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد