اشتباهــــی... !
...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !
...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند استدرباره من
احساس حباب را حالا میفهمم ....
وقتی روی آب نگران ترکیدن است...!!!
ادامه...
آمار : 31174 بازدید
Powered by Blogsky
باور
این روزها که می گذرد، یک ترانه تلخ،قصه ی تنهایی های مرا می سراید!
سمفونی گوش خراشی است!!
روزهاست پنبه دگر فایده ندارد . . .
باید باور کنم تـَنهــــــایـَم ...!
هیچ وقت تنها نیستی با خدای بزرگ
دستانم شاید..اما دلم نمی رود ب نوشتن..این کلمات ب هم دوخته شده کجا و احساسات مـن کجا...
دلم یک دنیا تنهایی میخواهد
با یه عالمه تو
و تمام گوشه کنارهای آغوشت…!
دکتر پای نسخه ام بنویس “ممنوع ملاقات”
بگذار تنهاییم دلیل پزشکی داشته باشد . . .
تــــنهـایـــی ام ،
فــــقـط ادّعــــا دارد !
بــا ایــنهـمه بـــزرگـی اش ..
جــــای ِ خــــالــی ات را ..
پُـــــر نــــمی کـــــــنــــد !
ایـــــنـجــا ،
همــه تــــــنهـان !
امّـــا خــــیـلــیـا هــــنـوز گــَـرمـَن !
مـــتـوجـّـه نــــشـدن !
از تنهایی بمیـــر
ولــی
زاپاس عشق کسی نشــو . . .
سلام دوستم چقدر متنت زیبا بود آفرین
:)
بعضی جمله ها هستن ب مرور تبدیل ب دروغ میشن..مث "پنیر تازه رسید" رو شیشه ی بقالی یا مث "دوست دارم"...
درود بر شما [گل]
دوستت دارم
و جمله‌ای ساده‌تر از این
تسکینِ قلبم نمی‌شود
کاش
هواپیمایی
پا به جهان‌مان نمی‌گذاشت
کاش
نمی‌آمدی وُ می‌رفتی
این راهِ پُر پیچ وُ خمِ رفتنت
از شانه‌های لاغرِ دوست‌داشتنم
نمی‌گذرند.
"سیدمحمد مرکبیان"