اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

دلتنگم

دلتنگــــــم...
مثل آن ابر بهار که برای باریدن دل دل میکند...!
دلتنگم مثل وقتی که بی صدا رفتی...
دلتنگم مثل ...
مثال ندارد دلتنگیـــم...
نظرات 6 + ارسال نظر
1371 جمعه 28 تیر 1392 ساعت 01:53 http://fereshte71.blogsky.com/

من هر روز و هر لحظه نگرانت می شوم که چه می کنی !؟


پنجره ی اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم

تنهاییت برای من ...

غصه هایت برای من ...

همه بغضها و اشکهایت برای من ..

بخند برایم بخند

آنقدر بلند

تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را...

صدای همیشه خوب بودنت را

دلم برایت تنگ شده

دوستت دارم ...

بچه ی روستا چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 20:01

سلام آوا...
وبلاگ قشنگی داری...
موفق باشی

سلام
ممنونم شماهم همینطور

نرگس چهارشنبه 26 تیر 1392 ساعت 01:26 http://asheghaneh1370.blogsky.com

منم دلتنگم
گلم عالی بود پستت

:*

م اه ی سه‌شنبه 25 تیر 1392 ساعت 00:16

روح و تن و جانم دلتنگت هستند ...
وجودم خسته است از خنده های آبکی

Z a H r a دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 14:12 http://mythoughts93.blogfa.com/



:*

:* :)

masoud--21 دوشنبه 24 تیر 1392 ساعت 02:13

دلتنگم:(خیلی زیبا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد