اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

خدایا...

هـر بار کـه دلم هـوای خـدا کرد …

نه !

هــر بار کـه خـدا یــاد ِ دلــم کـرد …

تـنـم لــرزید …

نــه از خــدا …

از خـودم !

که از شــیطــان هــم شـیطـان تــَر شــدم …

نـگـاهم را مــی دزدم …

مبادا چشــمم در چشــم خدا گــیر کند …

نظرات 1 + ارسال نظر
م..... سه‌شنبه 9 مهر 1392 ساعت 11:12 http://pechpechhayeman.blogsky.com

آره این حس خیلی بده
ولی خدا از این کارمون بیشتر نارحت میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد