اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

صدایت...

دِلَمــ بَهـ ـانه اَتــــ را میگیرَد

چِقَدر اِمروز حِس میکُنَمــ نَبودَنَتــــ رآ !!!

صِدایَتــــ دَر گوشَمــم می پیچد 

بلا تکلیف!

من هر روز تلاش می کنم که در خاطرم بماند
و تو هر روز تلاش می کنی که فراموش کنی
چه بلا تکلیفند خاطراتمان !!!

...باور

نمیدانم بگویم بمان یا برو ؟

چرا که باور کرده ام به هیچ فعلی پایبند نیستی !!!

...

عشق هایت را مثل
کانال تلویزیون عوض می کنی
و افتخار می کنی،
که عشق برایت این چنین است!
و من می خندم …
به برنامه هایی که هیچکدام ،
ارزش دیدن ندارند . . .


...

دلم تنگـ می شـود گاهـی !

برای ِ ...

یک « دوستت دارم » ِ سـاده !


نه هوا ابریست، نه بارانی می بارد 


پس بهانه ی دلم برای این همه سنگینی چیست؟


به یادِ تو...

چه در دل من...

چه در سر تو ...
من از تو رسیدم 
به باور تو ...

تو بودی و من ...
به گریه نشستم برابر تو ...
به خاطر تو به گریه نشستم ...
بگو چکنم!! 

با تو شوری در جان 
بی تو جانی ویران 
از این زخم پنهان 
می میرم.

نامت در من باران ...
یادت در دل طوفان ...

باد تو امشب پایان میگیرد.


نه بی تو سکوت ...
نه بی تو سخن ...

به یاد تو بودن به یاد تو من ...

ببین غم تو ...
رسیده به جان و دویده به تن ...
ببین غم تو رسیده به جانم 
بگو چکنم! 

با تو شوری درجان ...
بی تو جانی ویران 
از این زخم پنهان 
می میرم.



جانم...

دِلَمــ بَهـ ـانه اَتــــ را میگیرَد

چِقَدر اِمروز حِس میکُنَمــ نَبودَنَتــــ رآ !!!

صِدایَتــــ دَر گوشَمــم می پیچد و مَن بی اِختیار میگویَمــ : جـان مَرا صِدا کَردی ؟

...

من زخم های بی نظیری به تن دارم
 

اما تو بهترینشان بودی
 

عمیق ترینشان
 

عزیزترینشان!
 

 بعد از تو آدم ها
 

تنها خراش های کوچکی بودند بر پوستم
 

که هیچ کدامشان
 

به پای تو نرسیدند
 

به قلبم نرسیدند .

تو...

تو …
ماه را دوست داری …
و من …
مـاه هاست که ، تو را …