اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

این نیز بگذرد...

هَر چـِـﮧ بـــےوَفایــے کَرد .. بـِـﮧ دِلخُوشــے ِبودَنَش با خُود گُفتَم ..

اینْ نیزْ بُگذَرَد ..!

لَعنَت بـِـﮧ مَنْ....

کـِـﮧ حَتــے یـِک بار با خُودْ نَگُفْتَم ،

او نیز بُگذَرَد...

دلتنگی

غـــُـــــصــ ـه اش

بـــ ـه کنــ ــار..

دلتــنــ ـــگی

دَرد دارَد...

میبارم...

همـیشـه

وقـتـی دل تـنـگ مـی شـوم

بـاران مـی بـارد

بـگـذار ایـن بـار

بـاران دل تـنـگ شـود

و مـن بـبـــارم...