اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است
اشتباهــــی... !

اشتباهــــی... !

...از عشـــــق که حرف می زنی یاد حبـــــابی می افتم که به تلنگری بند است

قاصدک

قاصدک! 

هان، چه خبر آوردی ؟

از کجا وز که خبر آوردی ؟

خوش خبر باشی، اما، اما

گرد بام و در من

بی ثمر می گردی

انتظار خبری نیست مرا

نه ز یاری نه ز دیار و دیاری باری

برو آنجا که بود چشمی و گوشی با کس

برو آنجا که تو را منتظرند

قاصدک

در دل من همه کورند و کرند

دست بردار ازین در وطن خویش غریب

قاصد تجربه های همه تلخ

با دلم می گوید

که دروغی تو ، دروغ

که فریبی تو. ، فریب

قاصدک هان ، ولی ... آخر ... ای وای

راستی ایا رفتی با باد ؟

با توام ، ای! کجا رفتی؟ ای

راستی ایا جایی خبری هست هنوز ؟

مانده خکستر گرمی ، جایی ؟

در اجاقی طمع شعله نمی بندم خردک شرری هست هنوز ؟

قاصدک

ابرهای همه عالم شب و روز

در دلم می گریند.

مهدی اخوان ثالث

...

...
یک...
دو....
سه....
چندین و چند
...هر چقدر می شمارم خوابم نمی برد
من این ستاره های خیالی را
که از سقف اتاقم
تا بینهایت خاطرات تو جاری است
....
یادش بخیر
وقتی بودی
نیازی به شمردن ستاره ها نبود
اصلا یادم نیست
ستاره ای بود یا نبود...
هر چه بود شیرین بود...
حتی بی خوابی بدون شمردن ستاره ها.

ای کاش...

کاش می شد آخر اسمت نقطه گذاشت 

تا دیگر شروع نشوی

کاش می شد فریاد بزنم… پایان!

اشک هایم...

اشک هایم را می بوسم وقتی در نبودنت برایم خودکشی می کنند!

...

بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسی را که
قصد ماندن ندارد
بایــد راهــی کــرد !

سرشارم از تنــهایـــــــــی . . .

یه دریا اشـــــــــــــــک برای ریختن دارم . . .
یه دل گرفته . . .
یه زندگی پر از خالی . . .

من سرشارم از تنــهایـــــــــی . . .

دلتنگم

دلتنگم ....

...همین

و این نیاز به هیچ زبان شاعرانه ای ندارد...


رفتی...

ازدوردوستت داشتم !
بی هیچ عطری
آغوشی..
نگاهی...
یا حتی لمس چشمانت
تنها دوستت داشتم ...
اما حالا رفتی... ...
چه کنم با اینهمه وابستگـــــــــی... .؟!

تکرار در تکرار...

هــــَر روز تکراریستــ...

صُبــح هَمــ مــــآجَرای ســـآבه ایستــ!

گنجشکــ ـها بیــ خوבیـــ شـُلوغــَشـــ می کننــב!

تنهایی ام

چَـنـבیـــــטּ ســــآل اَسـت کـــﮧבَر قـَبـرسـتــــــآטּ ِ "تـَنـهـــــآیـی" امــ בَفـטּ شـُבه ام ,

مــــَـטּ "زنـــــــ ــבه" نـــیـــسـتـم ,

فـــَـــقــَـط نـــَفـَــس مـیـکِـشــم ...