زندگی میکنم ...
حتی اگر بهترین هایم را از دست بدهم!!!
چون این زندگی کردن است که بهترین های دیگر را برایم میسازد ،
بگذار هر چه از دست میرود برود؛ من آن را میخواهم که
به التماس آلوده نباشد، حتی زندگی را .
بدترین حالت ماجرا این است که طاقتمان تمام شود !
به روی خودمان نیاوریم...
و تا زمان مرگ ادامه دهیم...
خیلی ها این طور زندگی میکنند.
دست انداز کم طاقتی را رد کرده اند...
و افتاده اند توی سرازیری عادت...
گاهی یادش میرود مواظب خودش باشد . . .
خط میافتد روی شیشهء دلش، غصه انبار میشود توی دلش . . .
ابر میشود، باران میشود، سرگردان می شود، گم می شود حتی . . .تو هم آن آدم قبلی نیستی . . .
انگار احساست را توی یکی از همان خانه ها،کوچه ها ،مغازه ها . . .
کنار آدمی که دیروز آشنا بود جا گذاشتی،فکر میکنی گم شدی . . .آدم است دیگر . . .
گاهی دلتنگیهایش آنقدر زیاد میشود که نسبت به خودش هم بیگانه می شود...
بیا آخرین شاهکارت را ببین
مجسمه ای با چشمانی باز خیره به دور دست
شاید شرق ، شاید غرب
مبهوت یک شکست
مغلوب یک اتفاق
مصلوب یک عشق
مفعول یک تاوان
خرده هایش را دارد باد می برد
و او فقط خاطراتش را بغل گرفته
بیا آخرین شاهکارت را ببین...
مجسمه ای به نام "من"
دلــم آرامــش می خــواهد
در بـــی دلهـــره تـــرین آغـــوش دنیـــا
...
! می دونی بعضی روزا دیگـه
نـه خاطــــره
نـه بـــــغض
نـه اَشکـــــــــــــ
هیچ کدوم دردی اَزت دوا نمی کنه...
می شینی و زل می زنی به یـه گوشـه
زانو هاتو بغـــــــــل می کنی
و با خودت میگی
دیگــــــــــــــه زورمـــــــــــــ نمی رســــــــــــه.....!!
+کاش میشد گذشته هامو پس بگیرم...